وبلاگ فرهنگی قرآن وعترت
جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, :: 1:20 :: نويسنده : محمدرضا نجاتی

بـه پـايـان رسـيـد ظـرف دربـسته اى را جلوى امام على عليه السّلام گذاشتند، بگونه اى در پوش غذا بسته بود كه ديگرى نتواند آنرا باز كند،
امـام دَر پـوش غـذا را بـرداشـت و آرد جـو را در آورد و تناول كرد.
بـه حـضـرت امـيـرالمـؤ مـنـيـن عـليـه السـّلام عـرض كـردم : شـمـا اهل سخاوت مى باشيد، پس چرا غذاى خود را پنهان مى كنيد؟
فرمود: اين كار از روى بخل ورزى نيست ، مى خواهم فرزندانم از روى دلسوزى چيزى به آن (مانند روغنى يا دوغى ) نيافزايند.
عرض كردم : مگر حرام است ؟
فرمود :
نه اما رهبرامّت اسلامى بايد در خوراك و لباس مانند فقيرترين افراد جامعه زندگى كند تـا الگـوى بـيـنـوايـان بـاشـد، و فـقـرا بـتـوانـنـد مـشـكـلات و تـهـيـدسـتـى را تحمّل كنند.(24)

و در نقل ديگرى آمده است :
احنف بن قيس مى گويد:
روزى بـه دربار معاويه رفتم ، وقت نهار آن قدر طعام گرم ، سرد، ترش و شيرين پيش من آوردند كه تعجّب كردم .
آنگاه طعام ديگرى آوردند كه آنرا نشناختم .
پرسيدم : اين چه طعامى است ؟
معاويه جواب داد:
ايـن طـعـام از روده هـاى مـرغـابى تهيّه شده ، آنرا با مغز گوسفند آميخته و با روغن پسته سرخ كرده و شكر نِيشكر در آن ريخته اند.
احنف بن قيس مى گويد :
در اينجا بى اختيار گريه ام گرفت و گريستم .
معاويه با شگفتى پرسيد:
علّت گريه ات چيست ؟
گفتم : به ياد على بن ابيطالب عليه السّلام افتادم ، روزى در خانه او بودم ، وقت طعام رسيد.
فرمود : ميهمان من باش .
آنگاه سفره اى مُهر و مُوم شده آوردند.
گفتم : در اين سفره چيست ؟
فرمود: آرد جو ( سويق شعير )
گفتم : آيا مى ترسيد از آن بردارند يا نمى خواهيد كسى از آن بخورد ؟
فـرمـود: نـه ، هـيـچ كدام از اينها نيست ، بلكه مى ترسم حسن و حسين عليهماالسلام بر آن روغن حيوانى يا روغن زيتون بريزند.
گفتم : يا اميرالمؤ منين مگر اين كار حرام است ؟
حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام فرمود:
لا وَ لكِن يَجِبُ عَلى اَئِمَّةِ الحَقِّ اَن يُقَدِّرُوا اَنفُسَهُم بِضَعفَةِ النّاسِ لِئَلاّ يَطغِى الفَقيرَ فَقرُهُ

(نه ، بلكه بر امامان حق لازم است در طعام مانند مردمان عاجز و ضعيف باشند تا فقر باعث طغيان فقرا نگردد).

هـر وقـت فـقـر بـه آنـها فشار آورد بگويند: بر ما چه باك ، سفره اميرالمؤ منين نيز مانند ماست .
مـعـاويـه گـفـت : اى احـنـف مـردى را يـاد كـردى كـه فـضـيـلت او قابل انكار نيست .(25)
ابورافع مى گويد :
روز عـيـدى خـدمت امام على عليه السّلام رسيدم ، ديدم كه سفره اى گره خورده در پيش روى حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام است ، وقتى آنرا باز كرد ديدم نان جوين است .
گفتم : چرا گره مى زنى ؟
فرمود : براى اينكه بچه ها دوغى يا روغنى بر آن نيافزايند.
امام على عليه السّلام بيشتر از سبزيجات استفاده مى فرمود.
و اگر غذاى بهترى مى خواست شير شتر ميل مى كرد
گوشت بسيار كم مى خورد و مى فرمود :
شكم ها را مدفن حيوانات نكنيد با اين همه ، از همه قدرتمندتر و قوى تر بود. (26)

پاسخ عاصم بن زياد
وقـتـى حـضـرت امـيـرالمـؤ مـنـيـن عـليـه السـّلام بـه عـاصـم بـن زيـاد كـه ترك لذّت هاى حـلال كـرده بـود اعـتـراض كـرد و رهـنـمـود داد كـه نـبـايـد از حلال الهى و از زندگى لازم و مناسب پرهيز داشت ،
عاصم بن زياد به صورت اعتراض گفت :
يـا امـيـرالمـؤ مـنين ! شما هم كه از لباس هاى بسيار ساده و غذاهاى ساده استفاده مى كنيد و بسيارى از لذّت هاى حلال را ترك كرده ايد!!
حضرت اميرالمؤ منين على عليه السّلام در پاسخ او فرمود:
قالَ وَيحَكَ لَستُ كَاءنتَ اِنَّ اللّهَ فَرَضَ عَلَى اءئِمَّةِ العَدلِ اَن يُقَدِّرُوا اَن فُسَهُم بِضَعَفَةِ النّاسِ كَيلايَتَبَيَّغَ بِالفَقيرِ فَقرُهُ (27)

(واى بر تو، من همانند تو نيستم چون رهبر جامعه اسلامى مى باشم همانا خداوند بر امامان عـادل واجـب كـرده اسـت كـه چـونـان ضـعـيـف تـرين انسانها زندگى كنند تا تهيدستى بر محرومان و فقرا فشار نياورد).

يعنى سادگى در غذا و پوشاك نسبت به مسئوليّت هاى اجتماعى افراد متفاوت است .
اعتراف عمر بن عبدالعزيز
عمر بن عبدالعزيز گفته است :
عـلى بـن ابـيطالب عليه السّلام گذشتگان را بى آبرو و بى موقعيّت كرد و باعث زحمت آيندگان گرديد.
يـعـنى امام على عليه السّلام چنان در عبوديّت و عدالت و زهد و تقوى بالاتر از همه قرار داشت كه خلفاى گذشته را در نزد مردم بى موقعيّت نمود كه مردم مى گفتند:
عدالت و تقوى يعنى اين .
و خـلفـاى آيـنـده نيز هرچه خواستند نتوانستند راه او را بروند و به زحمت افتاده و در نزد مردم ارزشى پيدا نكردند.
داستان فالوده
عدى بن ثابت مى گويد :
در هـواى گـرم تـابـستان ، به وسيله آب خنك و شكر، فالوده اى درست مى كنند كه براى رفع تشنگى خوب است .
روزى مقدارى فالوده نيز براى حضرت اميرالمؤ منين على عليه السّلام آوردند،
امام على عليه السّلام از خوردن آن امتناع ورزيد و فرمود:
چـون رسـول خـدا صـلى الله عـليـه و آله فـالوده نـخورد من هم دوست ندارم از آن بخورم . (28)
          پيروى از رسول خدا عليه السّلام در غذا
          
الف ـ رعايت سادگى در غذا
امـام عـلى عـليـه السـّلام در سـاده زيـسـتـى ضـرب المثل بود،
از غذاهاى ساده استفاده مى كرد، غذائى مى خورد كه عموم مردم مى خوردند.
سخت تلاش داشت تا با محرومان و فقراء هم نوا باشد، روزى براى حضرت اميرالمؤ منين على عليه السّلام فالوده آوردند،
امام عليه السّلام فالوده را ميل نفرمود و اظهار داشت :
(چـون رسـول خـدا صـلى الله عليه و آله فالوده نخورد، من هم از او اطاعت مى كنم و نمى خورم .)(29)
زيـرا در هـواى گـرم مـدينه يا در كوفه تهيّه فالوده از برف و شكر و ديگر ادويه هاى مورد لزوم ، كار هر كسى نبود، و محرومان قدرت آن را نداشتند و چون فالوده غذاى گروه خـاصـّى از جـامـعه بود، رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله هم از آن استفاده نمى كـرد و امـيـرالمـؤ منين عليه السّلام هم براى رعايت سادگى در غذا و هم به جهت پيروى از سنّت رسول خدا صلى الله عليه و آله فالوده نخورد.
ب ـ همراهى با رسول خدا صلى الله عليه و آله
امـام عـلى عـليـه السـّلام تـلاش مـى كـرد تـا چـونـان رسـول خـدا صـلى الله عـليـه و آله زنـدگـى كـنـد، بـخـورد و بـيـاشـامـد و غذائى را كه رسول خدا صلى الله عليه و آله تناول نكرد، استفاده نمى كرد.
روزى فالوده اى براى حضرت اميرالمؤ منين على عليه السّلام آوردند، فرمود:
چون رسول خدا صلى الله عليه و آله از فالوده استفاده نكرد، من هم فالوده نمى خورم ،
و توضيح داد كه :
كـُلُّ شـَى ى ءٍ لَم يـَاءكـُل مـِنـهُ رَسـُولُ اللّه صـلى الله عـليـه و آله لا اءُحـِبُّ اَن آكـُلَ مِنهُ

( هر غذائى كه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را نخورد، دوست ندارم من از آن استفاده كنم ). (30)

ايـن الگـوى رفـتارى درس ساده زيستى به مديران جامعه مى دهد كه تلاش كنند در غذا و لباس و مسكن همانند محرومان جامعه زندگى كنند، گرچه مصداق هاى خارجى مهمّ نيست .
زيـرا در آن روزگـاران مـمـكـن بـود فـالوده غـذاى سرمايه داران جامعه به حساب مى آمد و امروز به يك غذاى عمومى تبديل شده باشد،
هـمـواره بـايـد پـيـام الگـوهـا را شـنـاخت و بكار گرفت ، گرچه نمونه هاى خارجى ملاك نباشد.
          پرهيز از غذاهاى چرب و شيرين
          
1 ـ اگـر چـه امـام عـلى عـليـه السـّلام از غـذاهـاى حـلال اسـتفاده مى فرمود، امّا اغلب غذاهاى حضرت اميرالمؤ منين على عليه السّلام سركه و روغن ، و خرما بود.(31)
2 ـ همه سيره نويسان نقل كرده اند كه :
حـضـرت امـيـرالمـؤ مـنـيـن عـليـه السـّلام در سـادگـى غـذا چـونـان رسـول خـدا صـلى الله عـليـه و آله عـمـل مـى كـرد و سـفـره او از سـفـره رسول خدا صلى الله عليه و آله رنگين تر نشد.
وَ ك انَ امـيرالمؤ منين عليه السّلام اءشبهُ النّاس طُعمةً بِرَسُولِ اللّه صلى الله عليه و آله كانَ ياءكُلَالخُبزَ وَ الخِلَّ و الزّيتَ

(حـضـرت امـيـرالمـؤ مـنـيـن عـلى عـليـه السـّلام شـبـيـه تـريـن مـردم در غـذا بـه رسـول خـدا صـلى الله عـليـه و آله بـود كـه اءغـلب ، نـان و سـركـه و روغـن تناول مى فرمود). (32)

          استفاده از غذاى ساده با وجود غذاهاى رنگين
          
امام على عليه السّلام تهيدست نبود، از دسترنج خود توليد فراوانى داشت وقتى فقراء و يـتـيـمـان را دعـوت مـى كرد، بر سر سفره انواع غذاهاى رنگارنگ مى گذاشت ، و همگان را دعوت به تناول غذاها مى كرد، امّا خود بر سر همان سفره ، نان خشك مى خورد. (33)
          پرهيز از برخى غذاها
          
روزى بـراى حـضـرت امـيـرالمـؤ مـنـيـن عـلى عـليـه السـّلام مـعـجـونـى از آب و عسل آوردند، كه به صورت شربت مى نوشيدند.
امام على عليه السّلام آن را گرفت و فرمود:
(پـاك و پـاكـيـزه اسـت و حـرام نـيست ، امّا من از آن نمى خورم ، و نفس ‍ خود را به چيزى كه نبايد عادت بدهم آشنا نمى سازم ). (34)


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 35
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 35
بازدید ماه : 185
بازدید کل : 20018
تعداد مطالب : 34
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

1